ارج، از سالهای دور تا چندی پیش، نامی آشنا در خانههای ایرانی بوده است. این نام آشنا بیش از هشت دهه در تاریخ صنعتی ایران حضور داشت و در سالهای اوج شکوفایی خود که تحت مالکیت و مدیریت برادران فرهیختهی ارجمند قرار داشت، نمادی از نوآوری، قدرت و مدیریت دانشمحور محسوب میشد. این برند که که در آغاز، بذری بود با استعداد ذاتی تبدیل شدن به یک درخت تناور، خیلی زود به ثمر نشست و روزگاری به پرچمدار صنایع خانگی کشور تبدیل شد؛ برندی که همچون ققنوسی باشکوه در پهنای تاریخ صنعت ملی ایران قدرتنمایی میکرد و نهتنها در ایران، که در خاورمیانه از اعتبار و جایگاهی شایسته و باثبات برخوردار بود.
اما این برند بزرگ، در فراز و فرود روزگار دچار حوادثی شد و پس از چندی تقلا به خاکستر نشست. پرسشی که همچنان ذهن علاقهمندان تاریخ صنعت ملی ایران را درگیر کرده این است که آیا این غول صنعتی میتواند، همچون ققنوس اساطیر ایرانی، بار دیگر از خاکستر خویش برخیزد و شکوه گذشته را زنده کند؟
خلیل ارجمند و تولد یک افسانهی صنعتی
برند «ارج»، نامی که از حروف نخست سه کلمهی «آهنگری، ریختهگری، جوشکاری» گرفته شده است، میراث مردی بلندپرواز به نام «خلیل ارجمند» است. خلیل ارجمند در سال ۱۲۸۸ در تهران، در خانوادهای فرهیخته و سرشناس، متولد شد. پدرش رحیم ارجمند از مدیران بلندمرتبهی دولتی بود که تا مقام معاونت وزارت پست و تلگراف پیش رفت؛ او اهمیت ویژهای برای تحصیلات و آموزش قائل بود.
خلیل ارجمند تحصیلات مقدماتی خود را در مدرسهی «تربیت» تهران گذراند و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان «طراوت» (ایرانشهر کنونی) به اتمام رساند. استعداد و پشتکار او باعث شد تا در سال ۱۳۰۷ (۱۹۲۹ میلادی) با دریافت بورسیهای دولتی، عازم فرانسه شود. او ابتدا در دانشگاههای مونپلیه و گرونوبل به تحصیل پرداخت و سپس در سال ۱۳۱۱ (۱۹۳۲ میلادی) در «دانشگاه هنر و تولید پاریس» در رشتهی مهندسی مکانیک و برق ثبتنام کرد. خلیل ارجمند در این دوره دو اختراع مهم را به نام خود ثبت کرد که تحسین و توجه «علیاصغر حکمت»، وزیر فرهنگ وقت ایران را نیز برانگیخت. بهدنبال این موفقیتهای پیدرپی، بورسیهی او برای یک سال دیگر تمدید شد. در این زمان خلیل ارجمند به آلمان رفت تا در شرکت زیمنس برلین، به کارآموزی و کسب تجربهای ارزشمند بپردازد. او سرانجام در سال ۱۳۱۵ (۱۹۳۶ میلادی)، با کولهباری از تجربه و دانش نوین صنعتی به ایران بازگشت.
پس از بازگشت به ایران، ارجمند به دلیل علاقهی شدید به صنعتی شدن و توسعهی زیرساختهای کشور، نخستین فعالیت حرفهای خود را با مشارکت در پروژهی مقاطعهکاری راهآهن سراسری ایران آغاز کرد. در این زمان بود که ایدهی تأسیس یک کارگاه صنعتی مدرن و مجهز در ذهنش شکل گرفت؛ رویایی که خیلی زود به واقعیت پیوست.
تولد ارج؛ بذر کوچکِ یک درخت تناور
خلیل ارجمند، در سال ۱۳۱۶ خورشیدی، در نزدیکی دروازه قزوینِ تهران قدیم، کارگاهی کوچک بنا کرد که بعدها آوازهاش در سراسر ایران پیچید. او جوانی بلندپرواز، خوشفکر و خستگیناپذیر بود که سودای استقلال داشت و دل به مشاغل دولتی نبسته بود. سرانجام به پشتوانهی این ذهنیت و با اتکا به استعداد ذاتی، توانایی فنی و تجربهای که از فعالیتهای پیشین خود در مقاطعهکاری ساختمانی به دست آورده بود، ماشینآلات مکانیکی و آهنگری مورد نیازش را تهیه کرد و با هشت کارگر ساده و دو دستگاه جوشکاری که شخصاً از آلمان وارد کرده بود، سنگ بنای نخستین را گذاشت.
در ابتدای راه، فعالیت کارگاه ارج به ساخت در، پنجره و نردههای فلزی محدود بود که نمیتوانست پاسخگوی روحیهی بلندپروازانهی مؤسس خود باشد. اندکزمانی پس از تأسیس کارگاه، خلیل ارجمند به ادارهی ساختمان بانک ملی پیشنهاد کرد تا ساخت سازههای فلزی انبار قماش را به کارگاه ارج بسپارد، اما مشاور بانک ملی که مهندسی اروپایی بود، او را جوانی باهوش ولی کمتجربه و فاقد امکانات لازم ارزیابی کرد. با این حال، زمان خیلی زود خلاف این ادعا را ثابت کرد؛ در مهرماه ۱۳۱۷ بانک ملی تصمیم گرفت گلخانهای در محوطهی بانک ایجاد کند و این بار، ارجمند فرصتی یافت تا هنر و تواناییاش را به منصهی ظهور برساند. نتیجهی کار، سازهای چشمنواز، مستحکم و خوشساخت بود که تحسین همگان را برانگیخت. از همین نقطه بود که نام ارجمند و کارگاه ارج به سرعت بر سر زبانها افتاد و بانک ملی به یکی از مشتریان اصلی او تبدیل شد.
به دنبال افزایش تقاضا، ارجمند تعداد مغازههایش را از سه باب به شش باب افزایش داد و کمی بعد، محل کارگاهش را به خیابان شوش در جنوب شرقی تهران منتقل کرد. نخستین محصول محبوب کارخانهی «ارج»، صندلیهای فلزی تاشو بود؛ محصولی ساده ولی کاربردی که به سرعت در سراسر کشور به محبوبیت رسید. به دنبال این شهرت روزافزون، کارخانهی ارج مسئولیت ساخت بزرگترین طاق نصرت فلزی تهران را بر عهده گرفت؛ طاق نصرتی که در ورودی ساختمان مرکزی بانک ملی نصب شد و درخشش این کارخانه را بیش از پیش نمایان ساخت.
موفقیتهای پیدرپی باعث شد کارخانهی ارج مأموریتهای بزرگتری را در شهرهای مختلف ایران بر عهده بگیرد: درها و پنجرههای فلزی گردان در اهواز، گرگان، اصفهان و شیراز، درهای ساختمان بیمه و سردرهای مشبک تعاونیها، همه و همه بخشی از این دستاوردها بودند.
در دوران جنگ جهانی دوم و در شرایط بحرانی ناشی از اشغال ایران، کارخانهی ارج با وجود تمام محدودیتها دست به کاری زد که انجامش در آن دوران تقریباً محال به نظر میرسید: تولید سیم دینام و لاستیک اتومبیل. هرچند این تولیدات از نظر کیفیت با نمونههای خارجی قابلمقایسه نبودند، اما توانستند بهخوبی نیاز داخلی را پاسخ دهند و برگی دیگر از توانمندیهای صنعتی ایران را به نمایش بگذارند. تولید ماشینهای جوشکاری پیشرفته، توربینهای آبی برای آسیابها و دستگاههای مولد برق از دیگر دستاوردهای چشمگیر ارج در آن دوره بود.
خلیل ارجمند در سال ۱۳۲۱ گام بلندتری برداشت و کارخانهی بزرگتر و مجهزتری را در شرق تهران، بیرون دروازهی خراسان بنا کرد که محور اصلی آن، تولید موتور برق و سیمهای نازک عایقدار بود. او نخستین کسی بود که توانست در ایران سیمهای قطور مسی را به سیمهای نازک تبدیل کند. تولید مجموعهی تلمبههای الکتریکی که تمامی قطعات آن در کارخانهی ارج ساخته میشد، دستاورد بزرگ دیگری بود که نام ارجمند را به عنوان یک کارآفرین پیشرو و نوآور تثبیت کرد.
خلیل ارجمند به دلیل شناخت عمیقی که از فناوریهای مدرن داشت، از همان آغاز برای آموزش کارگران ایرانی و انتقال دانش فنی جدید به کشور، اهمیت ویژهای قائل بود. او بهخوبی دریافته بود که توسعهی پایدار و واقعی تنها با آموزش کارگران ایرانی و انتقال دانش فنی مدرن امکانپذیر است. تلاشهای او در این مسیر سبب شد تا کارخانهی «ارج» به سرعت به یکی از نخستین مراکز پیشرو در بهکارگیری تکنولوژیهای نوین صنعتی در ایران تبدیل شود.
اما سرانجامِ این مسیرِ سرشار از تلاش، دانش و نوآوری، با واقعهای تلخ همراه بود؛ در سیام مهرماه ۱۳۲۳، در حالی که خلیل ارجمند سرگرم احداث یک رختشویخانهی عمومی در نزدیکی کارخانه بود، تصمیم گرفت شخصاً برای بازدید از پیشرفت پروژه وارد چاهی شود که به همین منظور حفر شده بود. در میانهی راه، کابل دستگاه بالابر از محل اتصال به جعبه پاره شد و این مرد جوان و پرتلاش از ارتفاع ۳۶ متری به اعماق چاه سقوط کرد. این حادثهی ناگوار، زندگی کوتاه اما پربار و درخشان او را در آستانهی ۳۵ سالگی به پایان رساند.
سالهای پس از مرگ خلیل ارجمند؛ میراثی بدون سکاندار
با درگذشت ناگهانی خلیل ارجمند در مهرماه ۱۳۲۳، کارخانهی ارج، بدون سکاندار، در برهوتی از بلاتکلیفی و سکوت فرو رفت؛ مردی که با دانشی نوین، بینشی عمیق و شور آفرینش، یکی از نخستین بنگاههای صنعتی مدرن ایران را بنا نهاده بود، ناگهان از میان رفت و کارخانهی نوپای او در معرض آزمونی دشوار قرار گرفت: آیا این میراث میتوانست بدون خالقش دوام آورد؟
در سالهای نخست پس از فوت خلیل ارجمند، ادارهی کارخانه به پدر او (رحیم ارجمند) و همسرش (برازنده اشرف) واگذار شد. رحیم ارجمند، از چهرههای شناختهشدهی نظام اداری ایران بود. اما تجربهی دولتداری، جای خالیِ درک عمیق از پیچیدگیهای یک بنگاه صنعتی نوپا را پر نمیکرد. او تلاش کرد کارخانه را زنده نگه دارد و مانع از فروپاشی ساختار آن شود. در کنار او، برازنده اشرف، همسر جوان و داغدیدهی خلیل که با مسئولیت تربیت فرزندان خردسال نیز روبهرو بود، نقش حمایتی و نظارتی در ادارهی کارخانه ایفا میکرد. او اگرچه مستقیماً در فرآیند اجرایی کارخانه دخیل نبود، اما در غیاب همسرش، تلاش کرد با پشتیبانی از پدر او، از این سرمایهی خانوادگی محافظت کند.
با این حال، عدم وجود نیروی متخصص، خلاء رهبری فنی و افت در روند نوآوری، کارخانهی ارج را به دورهای از رکود سوق داد. محصولاتی همچون بخاری نفتی، تلمبهی برقی، مخزن فلزی، میز و صندلی تاشو و پنجرههای فلزی همچنان تولید میشد، اما این تولیدات نتوانستند برند ارج را در جایگاه درخشان گذشته نگه دارند. ارج، اگرچه از هم نپاشید، اما دیگر آن پویایی و درخشش دوران خلیل ارجمند را نداشت.
در آن سالها، ارج بیپای راهوار میدان، با گامهایی کند و سنگین، در سایهی خاطرهی مؤسس خود به مسیرش ادامه داد. اما سرانجام، در دههی ۱۳۳۰، امید تازهای سر برآورد؛ با بازگشت دو برادر خلیل از فرنگ، بار دیگر روحی تازه در کالبد این بنگاه دمیده شد و فصل جدیدی در تاریخ برند ارج آغاز گشت.
بازگشت برادران ارجمند و احیای دوبارهی کارخانهی ارج
پس از چندین سال رکود و ایستایی که با درگذشت زودهنگام خلیل ارجمند آغاز شده بود، بار دیگر نسیمی از امید در کالبد کارخانهی ارج وزیدن گرفت؛ بازگشت دو برادر جوان و تحصیلکرده، اسکندر و سیاوش ارجمند، جانی دوباره به کارخانه بخشید.
اسکندر ارجمند، متولد ۱۳۰۳، پس از پایان تحصیلات مهندسی در دانشکدهی فنی دانشگاه تهران، راهی ایالات متحده شد تا در یکی از دانشگاههای معتبر آمریکا، در حوزهی سیستمهای گرمایش مرکزی و تهویهی مطبوع تخصص یابد. او در سال ۱۳۳۰ به ایران بازگشت و هدایت کارخانهی ارج را در شرایطی دشوار بر عهده گرفت. در همین سالها، کارخانهی ارج با جذب ۳ کارشناس فرانسوی و سوئدی و بهرهگیری از دانش ۴۰ مهندس و ۶۰۰ کارگر متخصص، وارد مرحلهای نوین از توسعه شد. در این مقطع، مساحت کارخانه به یک هکتار رسید و ۱۰ سالن تولیدی بزرگ در آن فعال گشت. از دستاوردهای شاخص این دوره، میتوان به ساخت سقف فلزی عظیم مجموعهی تربیت بدنی پارک شهر با ابعاد قابل توجه ۶۰۳ در ۳۸ متر اشاره کرد.
در سال ۱۳۳۴، سیاوش ارجمند، برادر کوچکتر، پس از فارغالتحصیلی با رتبهی اول از دانشکدهی فنی دانشگاه تهران و ادامهی تحصیل در رشتهی برق در دانشگاه مونیخ، به ایران بازگشت و به مدیریت کارخانه پیوست. او با تسلط کامل به زبانهای انگلیسی و آلمانی و با تجربهای که از کار در کارخانجات انگلستان و زیمنس آلمان کسب کرده بود، نقش مهمی در توسعه و تنوعبخشی به محصولات کارخانه ایفا کرد.
سیاوش ارجمند افزون بر فعالیتهای صنعتی، در نهادهای صنفی نیز حضوری جدی داشت. عضویت در اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران، حضور در هیئت مؤسس سندیکای صنایع فلزی و لوازم خانگی و همچنین تدریس در دانشگاه، بخشی از تلاشهای او برای گسترش پیوند میان صنعت، دانش و نیروی انسانی بود. او همواره بر این اصل پافشاری میکرد که آموزش، مهمترین پیشنیاز توسعهی پایدار اقتصادی است.
تلاشهای اسکندر و سیاوش ارجمند در مدیریت و توسعهی کارخانهی ارج، این واحد صنعتی را به یکی از مدرنترین و علمیترین بنگاههای تولیدی ایران پیش از انقلاب تبدیل کرد.

شیرینعسل؛ روایت شیرین سرزمین طعمها
اگر فیلم «چارلی و کارخانهی شکلاتسازی» را دیده باشید، احتمالاً برای یک مرتبه یا حتی در سطح ناخودآگاه خود، رویای ورود به یک سرزمین خوشطعم و جذاب شبیه به کارخانهی جادویی وانکا را در سر پرورانده باشید. رودخانهی شکلات درمیان تپههای کاکائویی، درختهای آبنبات، باغ شیرینی، آبشارهای کاکائوی مذاب، قارچهایی سرشار از خامهی شکلاتی، دیوارهای کاراملی، راهروهای بیسکویتی و سنجابهایی که برای تست مغزهای مختلفی مثل فندق و بادام استخدام شدهاند و با آن لپهای پر از مغزیجات از شغلشان راضی به نظر میرسند، همه و همه تصاویر وسوسهانگیزی از دنیای شگفتانگیز طعمها و مزهها را تداعی میکنند و رویای...
ارج در اوج؛ فصل طلایی تولید ملی
دههی ۱۳۴۰، دوران طلایی برند ارج بود؛ دورانی که کارخانهی ارج، تحت هدایت دو برادر دانشآموخته و آیندهنگر (اسکندر و سیاوش ارجمند) به اوج شکوفایی رسید. در میانهی این دهه، کارخانه به محل تازهای در کیلومتر ۵ جادهی مخصوص کرج منتقل شد؛ این تصمیم نهتنها ظرفیت تولید را افزایش داد، بلکه نقطهی آغاز تحولاتی گسترده در زیرساخت، فناوری و ساختار سازمانی ارج گشت.
در سال ۱۳۵۲، این مجموعه برای نخستینبار وارد بورس شد و تنها دو سال بعد، ظرفیت بهرهبرداری آن به بیش از ۴۵۴ هزار دستگاه انواع لوازم خانگی رسید. شمار کارکنان از مرز ۲۳۰۰ نفر عبور کرد و سرمایهی رسمی آن به ۵۵۰ میلیون ریال افزایش یافت؛ ارقامی که ارج را به یکی از غولهای صنعتی ایران بدل کرده بود.
در این دوران، کارخانهی ارج توانست خطوط تولید متنوع و گستردهای را پایهگذاری کند. یخچالهای برقی ساخت داخل، کولرهای آبی، آبگرمکنهای گازی و برقی، بخاریهای نفتی، ماشینهای لباسشویی و انواع فریزرها از جمله محصولاتی بودند که نهتنها بازار ایران، بلکه بازار خاورمیانه را نیز درنوردیدند. کیفیت، دوام و قیمت مناسب، سه ویژگی برجستهای بودند که نام ارج را در میان مصرفکنندگان داخلی و خارجی به اعتبار رساند.
اما شکوفایی ارج تنها به خطوط تولید محدود نماند. خانوادهی ارجمند بهخوبی دریافته بودند که نیروی انسانی ماهر، بزرگترین سرمایهی یک بنگاه صنعتی است و بر این باور بودند که توسعهی صنعتی، بدون توجه به انسان و رفاه او، ناپایدار خواهد بود. بر همین اساس، در سال ۱۳۴۹، با مشارکت کارخانههای صنعتی بهشهر و سپنتا، طرح ساخت خانههای سازمانی برای کارگران اجرا شد. این طرح شامل بلوکهایی چهار طبقه با واحدهای دوخوابه بود که با حمایت وزارت مسکن و کار، زمین و نقشهی اجرایی آن نیز تأمین شد.
افزون بر آن، ارج نخستین کارخانهی بخش خصوصی در ایران بود که مددکاران اجتماعی را به خدمت گرفت تا به رفاه و سلامت روانی کارگران کمک کنند؛ اقدامی پیشرو برای آن روزگار که نشاندهندهی درک عمیق مدیران این مجموعه از نیازهای روانی و اجتماعی نیروی کار بود. توجه به سلامت روحی کارگران، در کنار ارتقای مهارتها و شرایط کاری، موجب شد تا ارج نهتنها یک کارخانه، که الگویی برای مسئولیتپذیری اجتماعی در صنعت ایران باشد.
در مجموع، اسکندر و سیاوش ارجمند، با مدیریت نوآورانه و دانشمحور خود، نهتنها برند ارج را به نماد پیشرفت و نوآوری صنعتی بدل کردند، بلکه تصویری نو از صنعتیگری انسانمحور در ایران پیش از انقلاب به نمایش گذاشتند.
در دههی ۴۰ شمسی، کارخانهی ارج به یکی از پیشروترین واحدهای صنعتی ایران تبدیل شد و در تاریخ تولید ملی کشور نقش بهسزایی ایفا کرد. تا سال ۱۳۵۷، تعداد کارکنان مشغول در مجموع واحدهای صنعتی ارج به پنج هزار نفر رسید و ارج به بزرگترین کارخانهی صنعتی خاورمیانه تبدیل شد.

برند زمزم؛ روایت هفت دهه طعم و خاطره
زمزم، این نام آشنا در میان نسلهای مختلف ایرانی، چیزی فراتر از یک نوشیدنی گازدار و یک نام تجاری بزرگ است. این برند قدیمی، که بیش از هفت دهه در بازار ایران حضور دارد، به دلیل خاطرات مشترکی که در ذهن مردم رقم زده است، خود را به هویت جمعی و فرهنگی ایرانیان تبدیل کرده است. شاید اگر پای صحبت پدران و پدربزرگانمان بنشینیم، از روزهای گرمی برایمان بگویند که بعد از بازی در کوچه، با همان لباسهای خاکی، بهسمت دکهی سر خیابان میدویدند و یک شیشه زمزم خنک را یکنفس مینوشیدند. در ادامه، داستان زمزم را از آغاز تا...
ارج بدون ارجمندها؛ سقوط از قله
با وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ کارخانهی ارج نیز همچون بسیاری از بنگاههای اقتصادی بزرگ کشور، از از مدار بخش خصوصی خارج شد. این برند که در دوران مدیریت اسکندر و سیاوش ارجمند به یکی از قطبهای صنعتی خاورمیانه بدل شده بود، در جریان تغییر ساختار اقتصادی کشور، به سازمان صنایع ملی ایران واگذار شد. این تغییر مالکیت، سرآغاز فصلی پرچالش در تاریخ این برند نامدار بود.
در دهههای پس از انقلاب، کارخانهی ارج نهتنها فرصت توسعهی خود را از دست داد، بلکه بهتدریج از قافلهی صنعت عقب افتاد. ضعف در مدیریتهای انتصابی، عدم سرمایهگذاری در نوسازی تجهیزات و فناوریها و فاصلهگرفتن از الگوهای تولید دانشمحور، همگی در کاهش بهرهوری و افت کیفیت محصولات نقش داشتند.
افزون بر آن، در دههی ۱۳۷۰، یک اختلاس مالی گسترده به ارزش ۲۰ میلیارد تومان، لطمهای جدی به ساختار مالی و اعتماد عمومی به شرکت ارج وارد کرد. بحرانهای پیدرپی باعث شد برند ارج که زمانی مایهی مباهات صنعت ایران بود، جایگاه خود را حتی در بازار داخلی نیز از دست بدهد. محصولات ارج که زمانی به کیفیت و دوام شهرت داشتند، دیگر نمیتوانستند با رقبای قدرتمند خود رقابت کنند.
سرانجام، در خرداد ۱۳۹۵، پس از نزدیک به هشت دهه فعالیت، کارخانهی ارج بهطور رسمی تعطیل شد؛ انبارهای آن پلمب شد و خبر توقف کامل تولید، افکار عمومی را در بهت و تأسف فرو برد. این خبر، نماد فروریختن یکی از بزرگترین افتخارات صنعتی پیش از انقلاب بود.
در اردیبهشت ۱۴۰۰، اعلام شد که برند ارج به بخش خصوصی واگذار شده و سرمایهگذار جدید، با همکاری وزارت صمت و سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران (ایدرو)، در تلاش است تا این برند قدیمی را احیا کند. اما تا امروز، هیچ نشانهی روشنی از بازگشت واقعی ارج به صحنهی تولید دیده نشده و برند ارج، همچنان بیشتر در خاطرهها زنده است تا در ویترین فروشگاهها.
سرنوشت کارخانهی ارج، نهفقط روایت افول یک برند، بلکه نمادی از تأثیر تصمیمات کلان اقتصادی، شیوههای مدیریتی و نبود سرمایهگذاری مؤثر بر آیندهی صنعت ملی است..
برای مشاهدهی شبکهی ارتباطی شرکت ارج به سایت رسمیو مراجعه کنید.
🔗 مشاهدهی گراف شبکهی ارتباطی شرکت ارج
سخن پایانی
سرگذشت ارج، فراتر از قصهی یک کارخانه یا برند صنعتی است؛ روایتی است از جسارت، خودباوری و آیندهنگری نسلی که در روزگار آغازین صنعت نوین ایران، با ذهنی سرشار از دانش و رویا، زیرساختهای تولید ملی را بنیان نهادند. ارج، تنها نامی بر پیشانی یک کارخانه نبود؛ نمادی بود از پیوند خلاقیت، دانش فنی، کارآفرینی و مسئولیت اجتماعی در دورانی که صنعت هنوز در ابتدای راه بود.
ارج، با کیفیت و قدرتی که شایستهی خانههای ایرانی بود، توانست تصویری ماندگار از خودباوری صنعتی را در ذهن نسلهای مختلف حک کند. اما افول تدریجی آن، هشداری تلخ از این حقیقت بود که هیچ افتخاری، بیپشتوانهی مدیریت آگاه، سرمایهگذاری مستمر و نوآوری پویا پایدار نمیماند.
با این همه، ارج همچنان زنده است؛ نه بر خط تولید که در حافظهی جمعی ایرانیان و همین حافظه، اگر به درستی پاس داشته شود، میتواند الهامبخش نسلی تازه باشد؛ نسلی که شاید بار دیگر، از دل خاکستر خاموشی، ققنوس صنعت ملی را برخیزاند.