در تاریخ برندهای ایرانی، نامهایی وجود دارند که شنیدن اسمشان تنها یک محصول خاص را به ذهن متبادر نمیکند، بلکه بخشی از یک دورهی زندگی را به خاطر میآورند. «اشیمشی» بیتردید یکی از همین نامها است. برای بسیاری از ما، این واژه فراتر از یک برند یا محصول، نشانی از لحظههایی ساده و زنده از زندگی روزمره است؛ قفسهی سوپرمارکتهای محلی، زنگهای تفریح مدرسه، جشنها و مسافرتهای خانوادگی و طعمهایی که هنوز بر سر زبانها ماندهاند.
در دهههای ۶۰ و ۷۰ شمسی، اشیمشی بخشی از موج تازهای بود که ذائقه و تجربهی مصرف تنقلات را در ایران تغییر داد. محصولاتی که پیش از آن اغلب به شکل سنتی تولید یا بهصورت محدود وارد بازار میشدند، جای خود را به نسلی تازه از خوراکیهای آماده دادند؛ تنقلاتی تازه و رنگارنگ که برای بچهها هیجانانگیز بودند و برای خانوادهها انتخابی ساده و در دسترس. طرح پرندهی کوچک، رنگهای شاد و حالوهوای کودکانهی بستهبندی آن سالها، اشیمشی را خیلی زود در بین تنقلات دیگر متمایز کرد.
ورود اشیمشی به بازار، تنها عرضهی یک محصول جدید نبود؛ نشانهای بود از شروع دورهای تازه در صنعت تنقلات ایران. دورانی که تولید صنعتی، بستهبندی مدرن و پخش گسترده، جای روشهای پراکندهی گذشته را گرفتند و نقش مهمی در تغییر ذائقه نسل جوان ایفا کردند. همین قرار گرفتن در نقطهی شروع یک تحول، اشیمشی را به برندی خاطرهساز بدل کرد؛ خاطرهای که امروز نیز بخشی از حافظهی مشترک ما محسوب میشود.
اما فراتر از خاطرات، پشت این نام مجموعهای از تصمیمهای صنعتی، توسعهی تولید و شناخت بازار قرار دارد؛ مسیری که نشان میدهد چرا این برند توانست سالها در بازار بماند و امروز همچنان در عرصهی رقابت مطرح باشد. آنچه با عنوان «اشیمشی» میشناسیم، نتیجهی پیوستهای از تجربه، برنامهریزی و فعالیت در صنعتی رقابتی است.
این مقاله به گذشته و حال این برند میپردازد: روند شکلگیری، توسعهی فعالیتها، فرازونشیبهای تجاری و تلاشهایی که امروز برای ایجاد ظرفیتهای جدید در جریان است. اشیمشی اگرچه بخشی از خاطره نسلهای گذشته محسوب میشود، اما مسیر آن همچنان ادامه دارد؛ مسیری زنده، پویا و قابلبررسی در متن صنعت غذایی ایران.
از سنت تا صنعت: ریشههای شکلگیری نسل جدید تنقلات ایرانی
پایان جنگ ایران و عراق و بهبود تدریجی شرایط اقتصادی در اواخر دههی ۱۳۶۰، زمینهای تازه برای گسترش صنعت خوراکیهای آماده در ایران ایجاد کرد. بازار تنقلات که پیش از آن بیشتر بر تولیدات سنتی یا واردات محدود استوار بود، در این دوره بهتدریج به سمت تولید صنعتی حرکت کرد و امکان شکلگیری برندهای جدید فراهم شد.
البته این تحول ناگهانی نبود. پایههای آن سالها پیشتر گذاشته شده بود؛ زمانی که «پفک نمکی» در دههی ۱۳۴۰ خورشیدی به بازار ایران معرفی شد و به لطف تولید شرکت مینو، به نخستین نمونهی موفق از یک اسنک صنعتی در کشور تبدیل شد. این محصول طی دو دههی بعد جایگاهی پایدار در میان مخاطبان پیدا کرد و ذائقهای آشنا ساخت که بعدها مبنای گسترش بازار اسنکهای حجیمشده قرار گرفت.
وقتی دههی ۱۳۷۰ فرا رسید، همین تجربهی شکلگرفته در ذهن مصرفکنندگان، در کنار دسترسی گستردهتر به فناوریهایی مانند اکستروژن و طعمدهندههای متنوع، مسیر را برای تولیدکنندگان داخلی باز کرد تا وارد این حوزه شوند و برندهای تازهای را معرفی کنند. در چنین فضایی بود که گروه تولیدی–بازرگانی اشیمشی در گیلان شکل گرفت؛ برندی که از دل این تحول صنعتی و نیاز رو به رشد بازار متولد شد و بهتدریج جایگاه خود را در میان تنقلات ایرانی پیدا کرد.
آشیانهی نخست؛ گیلان سویا و تولد گنجشکک اشیمشی
داستان اشیمشی از سال ۱۳۷۱ آغاز شد؛ زمانی که شرکت سهامی خاص «گیلان سویا» در شهر صنعتی رشت تأسیس شد. هدف این مجموعه از ابتدا تولید اسنکهای مبتنی بر غلات حجیمشده بود؛ محصولاتی که بازار رو به گسترش تنقلات آماده را هدف قرار میدادند. افزایش تقاضای داخلی و توسعهی صادراتی خیلی زود مسیر رشد شرکت را سرعت بخشید و گیلان سویا را به سمت نوسازی خطوط تولید، توسعهی زیرساختها و افزایش ظرفیت هدایت کرد.
آنچه این واحد تولیدی را از بسیاری رقبای همدوره متمایز میکرد، نگاه مدیریتی آن بود: بنیانگذاران از همان سالهای نخست معتقد بودند که رقابت واقعی در این بازار تنها با تکیه بر فناوری روز و رعایت استانداردهای بینالمللی ممکن است. همین رویکرد بعدها به یکی از پایههای قدرت گروه اشیمشی تبدیل شد.
طعم، رنگ، فرم؛ سهگانهی هنرمندانهی گیلان سویا
گیلان سویا از سالهای ابتدایی فعالیت، تنوع محصول را بهعنوان راهبرد اصلی دنبال کرد. خط تولید اسنکها بهصورت گسترده راهاندازی شد و گونههای متعددی از اسنک و پفک به بازار معرفی گشت. گزارشهای رسمی سازمان غذا نشان میدهد که این مجموعه محصولاتی همچون اسنک طلایی، اسنکهای دایرهای و حلقهای، اسنک فلفلی، اسنکهای زنگولهای، اسنک کلاسیک، اسنک چرخشی، اسنکهای مغزدار روکششکلات و حتی چیپس دریایی تولید میکرد.
در کنار این تنوع، طراحی بستهبندی و استفاده از چاشنیهای مختلف، محصولات گیلان سویا را در رقابت با برندهای تثبیتشدهای مانند پفک نمکی مینو قرار داد و باعث شد این مجموعه بهسرعت در بازار شناخته شود.

معماری برند اشیمشی؛ بنیان صنایع وابسته و تکمیل زنجیرهی تأمین
با رشد ظرفیت تولید و ضرورت کنترل پایدار کیفیت، اشیمشی مسیر تازهای را در ساختار مدیریتی خود ترسیم کرد؛ ایجاد زنجیرهای یکپارچه از تأمین تا تولید و توزیع. به بیان دیگر، به جای تکیه بر تأمینکنندگان متعدد و پراکنده، تصمیم بر آن شد که بخشهای مختلف فرایند درون گروه توسعه یابد؛ از تأمین مواد اولیه و بستهبندی گرفته تا تولید و پخش محصول.
نتیجهی این رویکرد، شکلگیری مجموعهای از شرکتهای تخصصی بود که هرکدام بخشی از این زنجیره را بر عهده گرفتند و اشیمشی را از یک واحد تولیدی منفرد، به ساختاری نزدیک به یک هلدینگ صنعتی گستردهتر تبدیل کردند.
سیرنگ گیلان (۱۳۷۵): کارخانهای که تولید انواع ماکارونی را تحت برندهای «اشیمشی» و «مامکارونی» بر عهده دارد و بهعنوان یکی از واحدهای معتبر و فعال در این حوزه شناخته میشود. این شرکت بر اساس مجوزها و استانداردهای موجود، از نظام مدیریت کیفیت ملی و گواهی ISO 9001:2000 برخوردار است.
سیرنگ زیباکنار (۱۳۷۸): سیرنگ زیباکنار واحد تخصصی تولید نوشابههای گازدار غیرالکلی است که با آغاز فعالیت آن، حضور اشیمشی در بازار نوشیدنیها ساختار منسجمتری پیدا کرد. این کارخانه با بهرهگیری از خطوط تماماتوماتیک، نوشابههای طعمدار از جمله کولا، پرتقالی و لیمویی را در بطریهای PET با حجمهای ۱۵۰۰ و ۳۰۰ سیسی تولید میکند.
سیرنگ پلاستیک گیلان (۱۳۷۹): سیرنگ پلاستیک گیلان در سال ۱۳۷۹ با هدف تولید و تأمین بطری و پریفرم آغاز به کار کرد و بهمرور به یکی از واحدهای مدرن این حوزه در کشور تبدیل شد.
سیرنگ کوهرنگ (۱۳۸۳): شرکت سیرنگ کوهرنگ با هدف تولید پریفرم، بطری و بستهبندی آب معدنی تأسیس شد و فعالیت آن در منطقهی شلمزار از توابع شهرکرد مستقر است. بنا بر اطلاعات منتشرشده، ظرفیت تولید سالانهی این واحد در ابتدای فعالیت شامل ۳۱ هزار تن پریفرم و ۱۴۲ هزار لیتر آب معدنی بوده است. از سال ۱۳۸۶ با راهاندازی خطوط تولید نوشابههای گازدار، ماءالشعیر و آب معدنی طعمدار، دامنهی محصولات این مجموعه گسترش یافت. آب معدنی تولیدی این شرکت با برند «کوهرنگ» در بازار عرضه میشود.
سیرنگ کاسپین (۱۳۸۶): سیرنگ کاسپین در سال ۱۳۸۶ بهعنوان بازوی بازرگانی و شبکهی توزیع گروه شکل گرفت. هدف از تأسیس این واحد، ایجاد ساختاری یکپارچه برای پخش محصولات در شهرهای مختلف بود. سیرنگ کاسپین نقش حلقهی اتصال میان خطوط تولید و بازار را ایفا میکرد و با گسترش شبکهی فروش، مسیر دسترسی مصرفکنندگان به محصولات گروه را هموار ساخت.
سیرنگ عمران (۱۳۸۶): سیرنگ عمران در سال ۱۳۸۶ بهعنوان واحد زیرساختی گروه تأسیس شد و مأموریت آن اجرای پروژههای ساختمانی و عمرانی مرتبط با توسعهی کارخانهها بود. این شرکت ضمن تأمین و توزیع مصالح ساختمانی، از گسترش فیزیکی خطوط تولید پشتیبانی میکرد و در این مسیر زمینهی اشتغال دهها نفر را نیز فراهم ساخت.
این شبکهی شرکتهای وابسته، در عمل نوعی «عمودیسازی» در ساختار تولید اشیمشی ایجاد کرد؛ مدلی که امکان کنترل دقیقتر کیفیت، مدیریت بهتر هزینهها و پایداری بیشتر در تأمین مواد و تولید را فراهم ساخت و به یکی از مزیتهای راهبردی این برند در بازار رقابتی تنقلات و نوشیدنیها تبدیل شد.
برای مشاهده شبکه ارتباطی مجموعهی گیلانسویا ، به سایت رسمیو مراجعه کنید.
نوآوری در سایهی ذائقهی نو
در نیمهی دههی ۱۳۸۰، رویکرد گیلان سویا تنها بر افزایش حجم تولید متمرکز نبود؛ واحد تحقیق و توسعهی شرکت بهطور فعال روی بهبود ترکیبات، تنوعبخشی و پاسخگویی به نیازهای جدید بازار کار میکرد. یکی از نمونههای شاخص این روند، محصول «چاکاچاک» بود؛ نوعی چیپس با ترکیب آرد گندم، برنج و چاودار که در مقایسه با چیپس سیبزمینی معمولی، جذب روغن کمتری داشت (حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد کمتر). حسامالدین محمدی، مدیر فنی وقت، توضیح میدهد که این محصول با هدف پاسخ دادن به نیاز مصرفکنندگان حساس به سلامت طراحی شده و تولید آن در کارخانهی مرکزی گیلان سویا انجام میشد.
این نمونه نشان میدهد که استراتژی اشیمشی در آن سالها صرفاً تولید انبوه نبود، بلکه تمایل واقعی به توسعهی محصولات جدید و همسو با تغییر ذائقه و نگرش مصرفکنندگان وجود داشت.
از رشت تا زوریخ؛ اشیمشی روی سکوی جهانی
سیرنگ زیباکنار و سایر شرکتهای وابسته به گروه اشیمشی طی سالهای فعالیت خود، بهواسطهی کیفیت محصولات و انسجام فرایند تولید، در ایران و خارج از کشور مورد توجه قرار گرفتند. بر اساس گزارشهای منتشرشده، این گروه در سال ۱۹۹۸ میلادی (۱۳۷۷) از سوی انجمن تجارت جهانی در زوریخ بهعنوان برند برتر معرفی شد و نشان «بهترین تکنولوژی و کیفیت» را از آلمان دریافت کرد. همچنین تندیس جهانی کیفیت از فرانسه به این شرکت تعلق گرفت.
در سطح ملی نیز ادارهی استاندارد و تحقیقات صنعتی استان گیلان طی سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷ مجموعه را بهعنوان واحد نمونه معرفی کرد. این موفقیتها بیانگر جایگاه اشیمشی بهعنوان یکی از برندهای اثرگذار صنعت تنقلات و نوشیدنی در ایران است؛ برندی که توانست استانداردهای جهانی را با تولید داخلی پیوند بزند و تصویر حرفهایتری از صنعت اسنکسازی ایرانی ارائه دهد.
گنجشکک اشیمشی در طوفان تحریم و بحران مدیریت
روند رشد اشیمشی تا اواسط دههی ۱۳۸۰ مسیری سرراست و رو به توسعه بود؛ اما دههی ۱۳۹۰ نقطهی تغییر محسوب میشود. ورود به این دوره، شرکت را با مجموعهای از چالشهای اقتصادی و مدیریتی روبهرو کرد که ساختار مالی، زنجیرهی تأمین و ظرفیت تولید را تحت تأثیر قرار داد. بخشی از این آسیبها ریشه در فشارهای بیرونی بهویژه تحریمها و نوسان شدید نرخ ارز داشت و بخشی دیگر نتیجهی تصمیمهای مدیریتی و دشواریهای تأمین مالی بود. ترکیب این عوامل، پایداری تولید را بهطور جدی مختل کرد و برند را وارد یکی از سختترین دورههای تاریخ خود ساخت.
پیامدهای تحریم و نوسان ارز
روند روبهرشدی که اشیمشی در دههی ۱۳۷۰ و اوایل ۱۳۸۰ تجربه کرده بود، با آغاز دههی ۱۳۹۰ تحتتأثیر مجموعهای از فشارهای اقتصادی قرار گرفت. بخش قابلتوجهی از مواد اولیهی نوشیدنیها و ماءالشعیر، از جمله مالت و طعمدهندههای وارداتی، از کشورهای اروپایی تهیه میشد و تحریمهای بینالمللی این فرایند را بهشدت مختل کرد. معاون وقت گروه اشیمشی در سال ۱۳۹۵ توضیح داد که محدودیتهای وارداتی سبب شد بدهی شرکت به شریک آلمانی طی مدت کوتاهی از حدود ۲ میلیارد تومان به ۷ میلیارد تومان افزایش یابد. همزمان، وام ارزی سنگینی از بانک کشاورزی که با جهش نرخ ارز، بار مالی آن چند برابر شد و ساختار مالی شرکت را تحت فشار قرار داد.
تعطیلی موقت و توقف تولید
در شهریور ۱۳۹۵، کارخانهی اشیمشی اعلام کرد که به دلیل تغییرات مدیریتی و برنامهریزی برای بازپرداخت بدهیها، فعالیت خود را برای مدت کوتاهی متوقف میکند. با وجود این توضیح رسمی، واقعیت بحران عمیقتر بود. یکی از مهمترین واحدهای زیرمجموعه، کارخانهی آب معدنی کوهرنگ در شلمزار، به دلیل ناتوانی در بازپرداخت تسهیلات بانکی تعطیل شد. توقف فعالیت این کارخانه به بیکاری ۱۷۱ نفر انجامید و کارگران برای دریافت بیمهی بیکاری اقدام کردند. استاندار چهارمحال و بختیاری نیز در سال ۱۳۹۶ از مدیریت نادرست و سرمایهگذاری خارج از استان بهعنوان عوامل اصلی توقف واحدهای تولیدی یاد کرد.
موج بیکاری و اعتراض کارگران
تأثیر بحران مالی به تعطیلی شلمزار محدود نماند. گزارشهای منتشرشده در سال ۱۳۹۶ نشان میدهد که کارخانهی رشت نیز با تأخیرهای طولانیمدت در پرداخت دستمزدها مواجه شد و دستکم ۱۱۰ کارگر، بسیاری با سابقهای بیش از دو دهه، پس از ماهها بلاتکلیفی از کار اخراج شدند. در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی، این رویداد بهعنوان نمونهای از پیامدهای تحریمها، وابستگی ارزی و ضعف حمایتهای مالی از تولید داخلی بازتاب یافت. روایتها حاکی از آن بود که اشیمشی، با وجود پیشینهی موفقیتهای داخلی و بینالمللی، در برابر موج مشکلات اقتصادی و مدیریتی تاب نیاورد و بخشی از ظرفیتهای خود را از دست داد.
احیا و بازگشت به بازار (۱۴۰۲–۱۴۰۴)
پس از چند سال کاهش فعالیت، نشانههایی از بازگشت تدریجی اشیمشی به بازار قابل مشاهده است. راهاندازی وبسایت ashimashifood.com در سال ۱۴۰۲ و برگزاری «جشنوارهی بزرگ اشیمشی» همراه با قرعهکشی خودرو و عرضهی بستهبندیهای تازهسازیشده از نخستین گامهای این بازگشت بود. حضور فعالتر برند در شبکههای اجتماعی و دعوت مخاطبان به مشارکت در برنامههای تبلیغاتی نشان میدهد که مجموعهای با عنوان «اشیمشی فود» در تلاش است تا با تکیه بر نوستالژی و محصولات کلاسیک، پیوند برند با مصرفکنندگان را احیا کند.
همزمان، انتشار آگهیهای استخدامی در سامانههای کاریابی در سال ۱۴۰۴ بیانگر توسعهی واحدهای تولیدی و نصب تجهیزات جدید است. اطلاعات منتشرشده همچنین به جوایز بینالمللی، سابقهی تولید و جایگاه برند در صنعت غذایی کشور اشاره دارد و نشان میدهد که اشیمشی در مسیر بازیابی ظرفیت تولید و حضور دوباره در بازار قرار گرفته است.
میراثی برای بازسازی؛ تحلیل جایگاه و چشمانداز آیندهی اشیمشی
بازگشت دوبارهی اشیمشی به بازار، تنها احیای یک نام آشنا نیست؛ مسئلهی اصلی این است که این برند امروز چه جایگاهی در صنعت دارد و با اتکا به چه ظرفیتهایی میتواند آیندهی خود را بازتعریف کند. بررسی تجربهی تاریخی، ساختار تولید، میراث برند و شرایط رقابتی بازار نشان میدهد که اشیمشی همزمان با برخورداری از سرمایههای ارزشمند، با چالشهای مهمی نیز روبهرو است.
نقاط قوت
سرمایهی نمادین و نوستالژی: حضور اشیمشی در حافظهی جمعی چند نسل ایرانی، یکی از بزرگترین داراییهای غیرمادی این برند است. این پیشینه، امکان خلق روایتهای بازاریابی مبتنی بر خاطره و ارتباط عاطفی با مصرفکنندگان را فراهم میکند؛ ظرفیتی که کمتر رقیبی در بازار اسنک ایران از آن برخوردار است.
تنوع محصول و زنجیرهی تأمین یکپارچه: گسترش برند از اسنک به حوزههای ماکارونی، نوشابه، آب معدنی و تولید پریفرم از طریق ایجاد شرکتهای تابعه اشیمشی را به مجموعهای با زنجیرهی تأمین داخلی تبدیل کرده است. این مزیت ساختاری میتواند در شرایط ناپایداری اقتصادی یا محدودیتهای وارداتی، نقش مهمی در حفظ تداوم تولید و انعطافپذیری عملیاتی ایفا کند.
پیشینهی استانداردهای کیفی و جوایز بینالمللی: دریافت افتخارات جهانی مانند تندیس کیفیت و نشان فناوری از نهادهای اروپایی، نشان میدهد که این برند در دورههایی توانسته الزامات کیفی بینالمللی را رعایت کند. چنین سابقهای میتواند پشتوانهای مؤثر برای برندسازی دوباره و ایجاد اعتماد نزد مصرفکنندگان امروز باشد.
نقاط ضعف
وابستگی به مواد اولیه وارداتی: تجربهی تعطیلی کارخانهها در سال ۱۳۹۵ عملاً نشان داد که اتکا به واردات مواد اولیه، از جمله اسانسها و مالت، میتواند زنجیرهی تولید را در برابر تحریمها و اختلالات تجاری آسیبپذیر کند. بدون توسعهی جایگزینهای داخلی یا راهکارهای تأمین پایدار، این ریسک همچنان پابرجا است.
چالشهای مدیریت مالی و ساختار سرمایه: افزایش شدید بدهیهای ارزی در اثر نوسان نرخ ارز و اختلافات مالی ثبتشده با بانکها، بیانگر ضعف در مدیریت ریسک مالی و برنامهریزی ارزی است. تبدیل یک وام ارزی هشت میلیارد تومانی به بدهی ۳۵ میلیاردی تنها یکی از نمونههایی است که تنشهای مدیریتی این دوره را آشکار میکند.
رقابت فشرده در بازار اسنک و نوشیدنی: بازار امروز ایران در حوزهی اسنک، چیپس و نوشابه با حضور بازیگران قدرتمند داخلی و بینالمللی شکل گرفته است. بازگشت موفق اشیمشی به این فضا، نیازمند تمایز در استراتژی برند، سرمایهگذاری پایدار در بازاریابی و رویکردی همسو با رفتار مصرفکنندهی امروزی است.
اشیمشی؛ گنجشکک خاطرهها یا ققنوسی برخاسته از خاکستر؟
مسیر اشیمشی طی بیش از سه دهه، روایتی از رشد، بحران و تلاش برای بازآفرینی است. این برند که در آغاز بهعنوان واحدی کوچک در رشت فعالیت خود را آغاز کرد، به مرور به مجموعهای گسترده در حوزههای اسنک، نوشابه، آب معدنی، بستهبندی و پخش تبدیل شد، افتخارات بینالمللی بهدست آورد و با محصولات خود لحظههایی شیرین از زندگی روزمرهی نسلهای مختلف را ثبت کرد. اما دههی ۱۳۹۰ نقطهی دشواری بود؛ بحرانهای مالی، تحریمها و چالشهای مدیریتی بخشی از ظرفیت تولیدی گروه را متوقف کرد و زندگی کاری صدها نفر را تحتتأثیر قرار داد.
با این حال، داستان اشیمشی در اینجا پایان نمیگیرد. تجربهی سالهای اخیر نشان میدهد که سرمایهی نمادین یک برند، یعنی همان پیوند عاطفی با مصرفکنندگان، میتواند موتور بازگشت و بازسازی باشد. راهاندازی وبسایت جدید، کمپینهای تبلیغاتی و جشنوارههای فروش، فعال شدن در شبکههای اجتماعی و جذب نیروهای تازه، نشانههایی از تلاش برای آغاز فصل جدیدی از فعالیت برند است؛ تلاشی که اگر با برنامهریزی دقیق تولیدی و مالی همراه شود، میتواند مسیر احیای کامل را هموار کند.
اشیمشی نمونهی روشنی از تلاقی صنعت، اقتصاد و فرهنگ در ایران معاصر است. این برند نشان داد که موفقیت پایدار تنها محصول سرمایه، تجهیزات یا فناوری نیست؛ بلکه حاصل ترکیب آنها با کیفیت، نوآوری، تنوع، انضباط مدیریتی و مهمتر از همه، ارتباط انسانی با مصرفکنندگان است. آیندهی اشیمشی به تصمیمهایی وابسته است که امروز گرفته میشود: اینکه مدیران آن تا چه اندازه از گذشته درس بگیرند، استراتژیهای تازه بهکار ببندند و در عین حفظ هویت نوستالژیک برند، خود را با نیازها و سلیقهی نسل جدید هماهنگ کنند.